سلام به همراهان عزیز مجموعۀ برنامهریزی مالی و آکادمی G2O
اغلب از من میپرسند که بلندپروازترین شرکت یا پروژه در صنعت فناوری از نظر من چیست. تردیدی نیست که همیشه اولین پاسخ من بیتکوین است، اما اخیراً سعی کردهام به تلاشهای بلندپروازانۀ افرادی بیندیشم که ریاست شرکت یا سازمانی را بهعهده دارند.
اکنون، پس از تفکر بسیار، مطمئن هستم که توییتر یکی از عجیبترین و فوقالعادهترین ایدهها را در پیش گرفته است. این شرکت فناوریِ ۵۰ میلیارد دلاری در تلاش است طی ماهها و سالهای آینده خود را نامتمرکز کند. بله یکی از بزرگترین شرکتهای فناوری در جهان قرار است از یک شرکت متمرکز به سازمانی غیرمتمرکز تبدیل شود.
بدیهی است که این طرح ممکن است دستخوش تغییراتی شود، اما بهنظر من این چیزی است که در حال حاضر در جریان است. جک دورسی، مدیرعامل توییتر صراحتاً بیان کرده که نمیخواهد مسئولیت ادارۀ شرکت متمرکزی را به عهده داشته باشد که جامعه از آن انتظار دارد حامی و مبیّن حقیقت باشد. همچنین نمیخواهد او تصمیمگیرنده این موضوع باشد که چه کسی میتواند در پلتفرم باشد و چه کسی نباشد. او در اصل دو گزینه دارد،کنارهگیری از ریاست این شرکت یا غیر متمرکز کردن این تجارت.
با توجه به اظهارات دورسی، به نظر میرسد که او در صدد است در انجام ماموریت غیرممکنِ تمرکز زدایی از این تجارت موفق شود. اولین قدم، تمرکززدایی از پلتفرم شبکه اجتماعی آنها بهعنوان محصول این شرکت است. این امر از طریق تلاشهای توییتر در ایجاد و تامین مالی بلواسکای (Blue Sky) به ثمر میرسد. اگرچه بسیاری از برنامههای بلواسکای (Blue Sky) هنوز مشخص نیست، اما میدانیم که متمرکز بر ایجاد یک پروتکل غیرمتمرکز رسانههای اجتماعی است.
این موضوع به کاربران اجازه میدهد تا کنترل بیشتری بر دادهها و تجربه خود از محصول داشته باشند. چرا توییتر تصمیم بگیرد که الگوریتم چگونه کار کند؟ شما میتوانید این کار را انجام دهید. چرا توییتر تصمیم بگیرد که چه کسی میتواند دادههای شما را برای اهداف تبلیغاتی خریداری کند؟ شما میتوانید این کار را انجام دهید. چرا توییتر تصمیم بگیرد چه افرادی را در فید خود ببینید و چه افرادی را نه؟ شما میتوانید این کار را انجام دهید.
تمرکز زدایی محصول باعث میشود که کاربر بار دیگر مسئول تجارب خود باشد. این امر همچنین مسئولیت شرکت متمرکز را به میزان قابل توجهی کاهش میدهد.در این صورت آنها تنها مسئول تامین منابع مالی برای ایجاد و توسعۀ ابزارها میشوند و در عین حال با جدیت بر ایجاد قابلیت اختیار برای کاربران، متمرکز میشوند. یعنی توییتر بهنحوی به تجارتی بدل میشود که در صدد تامین ابزارهای لازم برای توسعهدهندگان یا کاربران دیگر خواهد بود، بهجای این که شرکتی مبتنی بر ایجاد راهحل باشد که به تجربۀ تمام کاربران پاسخ واحدی میدهد.
اابته این فقط در مورد تمرکززدایی از محصول نیست. توییتر یک شرکت جهانی است که تحت مدیریت کسی است که به دلیل فعالیتش در اسکوئر (Square)، دنیای پرداختهای مالی را به خوبی میشناسد. به همین دلیل، فرصت ویژهای برای استفاده از ریلهای پرداخت غیرمتمرکز بیتکوین برای ارائه خدمات مالی به میلیاردها نفر در سراسر جهان وجود دارد. هنگامی که از ریلهای بیتکوین استفاده میکنید، در واقع یک تجارت مبتنی بر ابزار هستید که در تلاش است با سادهسازی و کارآمدتر کردن استفاده از شبکه بیتکوین، کاربران را توانمند سازد.
دنیایی را تصور کنید که از شبکه لایتنینگ بیتکوین (Lightning Network) در پرداختهای خرد مختلف از جمله انعامدهی، پرداخت، خرید اطلاعات دیجیتالی و غیره استفاده میشود. هنگامی که هزینه انجام تراکنشات کوچک را تا ۰.۰۰ دلار کاهش دهید، امکانات بیشماری در اختیار خواهید داشت. ریلهای بیتکوین همچنین یک سیستم پرداخت واقعی جهانی را ایجاد میکند که هر فردی در سراسر جهان که قابلیت اتصال به اینترنت را دارد میتواند از آن استفاده کند.
در دنیای غرب هرگز یک “ابر برنامۀ” واقعی وجود نداشته است. برنامهای که بداند چگونه یک شبکه اجتماعی را با یک محصول گفتگو محور ترکیب کرده و در قالب یک شبکه پرداختی باشد. چنین چیزی در آسیا طرفداران بسیاری دارد و در آینده در غرب نیز چنین خواهد شد. تفاوت در این است که یک بازیکن متمرکز هرگز نمیتواند در آمریکای شمالی یک ابَر برنامه بسازد زیرا بیش از اندازه بزرگ میشوند و آماج حملات نهادهای نظارتی یا سیاستمداران قرار خواهند گرفت.
اما چنین چیزی به عنوان یک محصول غیرمتمرکز امکانپذیر است. توییتر به کمک بلواسکای (Blue Sky) در صدد است مسیر محصول فعلی خود و بیتکوین را بر هم زند تا آغازگر عصر پرداختهای دیجیتالی باشد. این دوراهی همیشگیِ نوآوران است . آیا حاضرید مسیر تجارت خود را کاملاً دگرگون کنید؟ با توجه به اینکه منتقدان توییتر در مورد عملکرد این شرکت سر و صدای زیادی به پا کردهاند، به نظر من جک دورسی به دلیل تلاش خود برای این کار مورد ستایش قرار خواهد گرفت.
توییتر شرکت بزرگی است، اما اکثر افراد معتقدند که باید بسیار بزرگتر باشد. دورسی اکنون میتواند برای حل یک مشکل فوقالعاده دشوار اقدام بزرگی انجام دهد. اگر موفق شود، همه انگشت بر دهان مانده و از کار او حمایت خواهند کرد. این شرکت سود بسیاری خواهد برد و جهان به احتمال زیاد به حاکمیت فردی نزدیک خواهد شد. اگر دورسی و توییتر در این تلاش شکست بخورند، اکثر مردم آن را نادیده میگیرند و میگویند “جای تعجب نیست، معلوم بود هرگز موفق نمیشدند!”
این موقعیت برای جک دورسی، تیم مدیریت توییتر و سهامداران توییتر وضعیت برد-بردی خواهد بود. مشتاقم نتیجه این تلاشهای بلندپروازانه را در آینده ببینم. دنیای آینده دنیای تمرکززدایی است. ما به کمک تلاشها و جاهطلبیهای افراد کنونی دیر یا زود به آنجا خواهیم رسید. بازار اهمیتی نمیدهد. مردم تنها محصول بهتر میخواهند، که استفاده از آن نیز آسان باشد. شرط میبندم که بخت با دورسی، که یکی از بهترین کارآفرینان عصر حاضر است، یار خواهد بود 🙂
پرسود باشید . تا مطلبی دیگر از سلسله مقالات تخصصی آکادمی تحلیل و ترید G2O خدانگهدار.