سلام به همراهان عزیز مجموعۀ برنامهریزی مالی و آکادمی G20
روز هفتم جون ۲۰۲۱ خبری منتشر گردید مبنی بر اینکه افبیآی (FBI) بخش اعظم بیتکوین پرداخت شده به دارکساید (DarkSide)، سازمان هکری که ادعا میشود مسئول حمله سایبری اخیر به کولونیال پایپلاین (Colonial Pipeline) بوده، را بازیابی کرده است. در حالیکه هنوز مشخص نیست دولت فدرال چگونه توانسته این پول را بازپس گیرد، اما به نظر میرسد شایعه اولیه هک شدن کیف پول بیتکوین دارکساید (DarkSide) توسط ایالاتمتحده صحت ندارد.
نظریهای که بیشتر منطقی به نظر میرسد این است که این قانونشکنان از بیتکوین در پرداختهای خود استفاده میکرند و کوینهای آنها در گردش بوده تا اینکه به طور تصادفی این ارز دیجیتال را به یک کیف پول یا حساب صرافی ارسال میکنند که مطابق با قانون عمل میکرده است. اگرچه چنین شرایطی میتواند بسیار پیچیده باشد، اما میتوان کلیت آن را به شکل زیر توضیح داد:
- دارکساید (DarkSide) شرکت کولونیال پایپلاین (Colonial Pipeline) را هک میکند و تقاضای پول میکند
- کولونیال پایپلاین (Colonial Pipeline) مغلوب این تقاضا میشود و میلیونها دلار در قالب بیتکوین به دارکساید (DarkSide) پرداخت میکند
- دارکساید (DarkSide) شروع به جابجایی بیتکوین دریافتی از طریق کیف پولهای مختلف میکند
- مجاری قانونی ایالات متحده با استفاده از ابزارهای مختلف، نظارت بر تراکنشهای بستر درونزنجیرهای (On-chain) را آغاز میکنند
- دارکساید (DarkSide) سرانجام بیتکوین را به یک کیف پول یا حساب صرافی منتقل میکند که این مجاری قانونی حق اعمال قانون را بر آن دارد و در حدود اختیارات قانونی آنهاست
- مجاری قانونی ایالات متحده طی حکمی از ارائهدهندۀ خدمات کیف پول یا صرافی میخواهند که بیتکوین را بازپس دهد
- شرکت ارائه دهنده خدمات کیف پول یا صرافی برای حفظ موقعیت خود از تقاضای مقامات قانونی تبعیت میکند
چندین برداشت از این وضعیت وجود دارد.
اولین مورد این است که نهادهای متمرکز، خطر مشابهی را برای هر شخصی در سمت مقابل (ریسک طرف مقابل) صرفنظر از اینکه قانونمدار یا قانونشکن باشید، ایجاد میکنند. در صورتی که مخاطرات طرف مقابل از دیدگاه دارکساید (DarkSide) ارزیابی شود، اهمیت زیرساختهای غیرمتمرکز و کیف پولهای غیرمتصدی کاملاً مشهود میگردد.
طی چند سال گذشته، شاهد تمرکز سرمایههای مالی و فکری قابل ملاحظهای برای ایجاد زیرساختهای غیرمتمرکز بودهایم، بنابراین شرایط امروز بهتر از گذشته است. ولی این امر، نافی این واقعیت که هنوز اغلب زیرساختهای امروز برای عملکرد متمرکز طراحی شدهاند نیست. اگر هدف بیتکوین ارائه پول غیرمتمرکز به همراه انجام فعالیتهای مالی غیرمتمرکز است، در اینصورت جامعه باید اطمینان حاصل کند که زیرساختهای مورد نیاز با این روال نیز همچنان وجود خواهد داشت.
مورد دوم اینکه، سازمان دارکساید (DarkSide) یا در روند کار خود مرتکب خطا شده یا توانمندیهای دولت ایالات متحده را دست کم گرفته بود. در هر حال، این واقعیت که پرداخت بیتکوین در نهایت به زیرساختهای متمرکز جریان پیدا کرد، مسئلهای کاملاً ابتدایی است که بهراحتی میشد از آن جلوگیری کرد. این که بدانیم از کدام ارائه دهنده خدمات کیف پول، میز روی پیشخوان OTC یا صرافی استفاده شده جالب خواهد بود، زیرا این امر میتواند اطلاعاتی در مورد پیشرفت مداوم توانمندیهای مجریان قانون و سادهلوحی دارکساید (DarkSide) در اختیار ما قرار دهد.
مورد سوم، روایت عموم مردم پیرامون هکها است که تقریباً همیشه با سردرگمی همراه است. هنگامی که یک صرافی هک میشود، مردم میگویند بیتکوین هک شده است. وقتی بیتکوین از کیف پول شخصی به سرقت میرود، مردم باز هم میگویند بیتکوین هک شده است. وضعیت موجود نیز مستثنی از این قضیه نیست. اگرچه هیچ اقدامی مبتنی بر هک از سوی دولت ایالات متحده صورت نگرفته است (تا آنجا که ما میدانیم)، اما گزارشهای زیادی از این وضعیت به عنوان هک بیتکوین توسط دولت ایالات متحده یاد میکنند.
در عوض، مجاری قانونی ایالات متحده دقیقاً همان کاری را انجام داد که از آنها انتظار میرفت. آنها از سیستم قانونی موجود برای بازپسگیری وجوه سرقت شده از یک نهاد متمرکز استفاده کردند. این تفاوتی با این ندارد که دارکساید (DarkSide) کولونیال پایپلاین (Colonial Pipeline) را هک کرده، خواستار پرداخت وجه از طریق کانالهای بانکی شده و سپس دولت ایالات متحده را وادار کند حکمی را به بانک دریافتکننده ارائه کند. صرف نظر از اینکه وجه اخاذی دلار، یورو یا بیتکوین باشد، تفاوت زیادی بین زیرساختهای غیرمتمرکز و متمرکز وجود دارد.
مورد آخر اینکه، بازپسگیری بیتکوینهای کولونیال پایپلاین (Colonial Pipeline)، این نکته را خاطرنشان میکند که مجرمان از ارزهای مختلف برای تسهیل فعالیتهای خود استفاده میکنند و مجاری قانونی نیز در مقابل ابزارها و تاکتیکهایی را برای مبارزه با رفتارهای مخرب ایجاد خواهند کرد. این داستان قدمتی به اندازۀ تاریخ دارد. خواه این فناوری اتومبیل، اینترنت، تلفنهای همراه یا پول فیزیکی باشد، بازی دائمی موش و گربه میان این دو گروه ادامه دارد.
تأثیرات این پیشرفت از دیدگاه من به شرح زیر است:
- هکرهای آماتور و قانونشکنان به دلیل قابلیت مشاهده عمومی و ردیابی، از دریافت بیتکوین در باجگیری، ترس بیشتری خواهند داشت.
- صرافیهای متمرکز و ارائه دهندگان خدمات کیف پول به توسعه رویههای داخلی برای مواجهه با این شرایط در آینده ادامه خواهند داد.
۳- مجاری قانونی برای توسعه توانمندی و کارآیی خود، سرمایهگذاری بیشتری در زمینه ابزار و آموزش انجام خواهد داد.
۴- با آگاهی افراد بیشتر از این موضوع که بیتکوین برای استفاده در فعالیتهای جنایی و غیر قانونی مناسب نیست، میزان معاملات غیرقانونی نیز کاهش خواهد یافت.
۵- زیرساختهای غیرمتمرکز بیشتر مورد توجه کارآفرینان، سرمایهگذاران و کاربران در سراسر جهان قرار خواهد گرفت.
روز دیگری را در دنیای بیتکوین و کریپتو پشتسر گذاشتیم. مراقب خودتان باشید و به مطالعه دربارۀ پیشرفت این صنعت ادامه دهید.
روز خوبی را برای همگی آرزو میکنم.
تا مطلبی دیگر از سلسله مقالات تخصصی آکادمی تحلیل و ترید G20 خدانگهدار.