بررسی سیاست کنترل منحنی بازدهی(YCC)
یکی از ابزار هایی که بانک های مرکزی با آن تلاش میکنند رکود را از بین ببرند همین سیاست کنترل منحنی است. هدف این سیاست پایین آوردن نرخ بهره بلند مدت است. به این معنا که بانک مرکزی نرخ بهره را به صورت هدف بلند مدت انتخاب می کند و با خرید یا فروش اوراق قرضه نرخ بازدهی را در همان نرخ هدف تثبیت می کند.دقت داشته باشید این سیاست کاملا با سیاست تعیین نرخ بهره کوتاه مدت متفاوت است. زمانی که نرخ بهره کوتاه مدت به سمت صفر حرکت میکند پایین نگه داشتن نرخ بهره بلند مدت یک کار بسیار دشوار است لذا بانک مرکزی با کمک سیاست کنترل منحنی بازدهی تلاش می کند نرخ بهره را پایین نگه دارد.این همان سیاستی ایست که باعث میشود رکود و اثرات منفی شوک های اقتصادی در امان باشد.
?تجربه تاریخی
در طول جنگ جهانی دوم، دولت فدرال آمریکا مجبور بود تا با فروش اوراق قرضه هزینههای جنگ را تأمین مالی کند. با این حال، فروش گسترده اوراق قرضه باعث افزایش سریع نرخ بهره میشد و در نتیجه بازپرداخت اوراق با بهره بالا برای دولت آمریکا کار دشواری میشد. در آن دوره بانک مرکزی آمریکا تصمیم گرفت که از سال ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۷ نرخ بهره یا هزینه استقراض را به کمک سیاست کنترل منحنی بازدهی پایین بیاورد. در واقع فدرال رزرو با خرید نامحدود اوراق قرضه توانست نرخ بهره را به هدف تعیین شده برساند و در نتیجه دولت توانست به راحتی هزینههای خود را تأمین مالی کند.
بانک مرکزی ژاپن هم از اواخر سال ۲۰۱۶ تصمیم گرفت که به جای سیاست تسهیل کمی (QE) از سیاست کنترل منحنی بازدهی (YCC) استفاده کند. بانک مرکزی ژاپن برای اوراق قرضه ۱۰ ساله دولت ژاپن نرخ بازدهی صفر درصد را تعیین کرد تا شاید بتواند اقتصاد ژاپن را تحریک کند. هر بار که نرخ بازدهی اوراق قرضه ۱۰ ساله ژاپن به بالای صفر درصد میرسد، بانک مرکزی ژاپن با خرید اوراق قرضه، نرخ بازدهی اوراق را پایین میکشد. گفته میشود که در سیاست کنترل منحنی بازدهی، بانک مرکزی ژاپن اوراق کمتری نسبت به سیاست تسهیل کمی (QE) خریداری کرده است. سیاست کنترل منحنی بازدهی زمانی استفاده میشود که نرخ بهره کوتاهمدت بسیار پایین و نزدیک به صفر درصد است، اما نرخ بهره بلندمدت سیر صعودی دارد.
این سیاست اگرچه بسیار شبیه به سیاست های تسهیل کمی (QE)که در حال حاضر مورد توجه بانک های مرکزی است به نظر می رسد اما تفاوت عمده ای با آن دارد .در سیاست تسهیل کمی هدف اصلی خلق غیر مستقیم پول و تزریق نقدینگی به سیستم مالی است تا از این طریق نقدینگی در دست مردم افزایش پیدا کند و همین عامل باعث میشود تا رشد اقتصادی ، اهداف تورمی ، اشتغال محقق شود. اما در سوی دیگر ماجرا در سیاست کنترل منحنی بازدهی با نگاه به نرخ بازدهی بلند مدت در نرخی خاص شروع به خرید یا فروش اوراق میکند و میزان نقدینگی در بازار اینجا اهمیتی ندارد.