یکی از دلایلی که معامله گران برای دستیابی به نتایج ثابت در معاملات خود بسیار سخت می دانند این است که نمی دانند ماهیت واقعی بازارها چیست.
قیمتها، الگوها، شاخصها، سیگنالها… همه اینها اثر عاملی هستند و اگر میخواهید بازارها را درک کنید، باید بفهمید که چه چیزی باعث این اتفاق میشود.
در واقع، تمرکز فقط بر روی قیمت عاملی است که به شخص اجازه نمی دهد اجزا مختلف بازار را همان طور که واقعا هستند ببیند.
به عبارت ساده، حرکت قیمت با اثر عواملی مرتبط است.
هنگامی که معامله گران شروع به تمرکز بر شناسایی، درک، و معامله علت این تغییرات قیمت کنند، نتایج آنها قطعا بهبود خواهد یافت.
روش کار ساده است: هنگامی که دلایل اقدامات قیمتی را درک کردید، همچنین قادر خواهید بود حرکت های بالقوه قیمت را بسیار جلوتر از سایرین شناسایی کنید، صرف نظر از اینکه این حرکت قبل از وقوع است یا در زمان وقوع.
از آنجایی که میدانید چرا قیمت در حال حرکت است، میتوانید به درستی ارزیابی کنید که چه زمانی حرکت گفته شده به پایان میرسد.
در نهایت، اگر به تأثیر آن نگاه کنید، به طور واکنشی نسبت به آنچه قبلاً رخ داده است معامله خواهید کرد، در حالی که اگر به دلایل آن نگاه کنید، به صورت فعال معامله خواهید کرد.
بازگشت به اصول اولیه
قیمت زمانی تشکیل می شود که دو معاملهگر سعی میکنند تصمیم به خرید و فروش بگیرند، دقیقاً مانند یک حراج دوگانه که در آن نیروی غالب در آن زمان آن را بالا و پایین میکند.
حرکت آن تابعی از عرضه و تقاضا، یا به بیان دقیق تر، نتیجه عدم تعادل عرضه و تقاضا است، که به نوبه خود به این معنی است که بازارها از این منظر کار می کنند.
به این ترتیب، زمانی که تقاضا از عرضه بیشتر شود و خریداران آماده و مایل به پرداخت آن قیمتهای بالاتر باشند، قیمتها افزایش خواهند یافت.
تا زمانی که خریداران کافی برای انجام آن معامله وجود نداشته باشند یا افزایشی در عرضه وجود داشته باشد که تمام تقاضا را جذب کند، قیمت به سمت بالا ادامه خواهد یافت.
در حالی که عرضه بیشتر از تقاضا است و فروشندگان به اندازه کافی مایل به فروش دارایی های خود در آن نقاط قیمتی هستند ، قیمت کاهش می یابد. تا زمانی که فروشندگان دیگر تمایلی به فروش نداشته باشند یا تا جایی که عرضه به طور کامل جذب شود، قیمت به مسیر نزولی ادامه خواهد داد.
ممکن است تعجب کنید چه چیزی باعث عدم تعادل عرضه و تقاضا می شود؟
به بیان ساده: اثر خالص سنتیمنت هر یک از معاملهگران است که با سنتیمنت عمومی بازار ( صعودی، نزولی یا خنثی) مرتبط است.
این تأثیر بسته به احساس فوریت در معاملات آنها، حتی بیشتر نیز تحت فشار قرار می گیرد.
درک این نکته مهم است که هر معاملهگری انگیزههای خاص خود، روشهای تحلیل، بازههای زمانی خاص خود، دلایل فردی خود را برای رفتار در بازار و در سشن های معاملاتی خود دارد.
همانطور که همه ما می دانیم، یک سنتیمنت صعودی به افزایش قیمت کمک می کند، یک سنتیمنت نزولی به کاهش آن کمک می کند، و در نهایت، یک سنتیمنت خنثی منجر به حرکت جانبی قیمت می شود.
نتیجه کلی
این سنتیمنت معاملهگران است که بر اساس آن معامله می کنیم.
به این ترتیب، دفعه بعد که به یک نمودار نگاه می کنید، سعی کنید نه برای الگوهای آن، حرکات قیمت، و پیچیدگی های آن، بلکه بر آنچه که واقعاً وجود دارد تمرکز کنید .
با توجه به آن مشاهده حرکات قیمت از دیدگاه سایر معاملهگران، فروشندگان و خریداران به طور یکسان، و اینکه چگونه این حرکت قیمت تأثیر خود را میگذارد و/یا با تصمیمات آنها مرتبط است، آسانتر خواهد بود، تصمیمهایی که ناشی از ترس، طمع ، تعصب، و غیره است.
ممکن است فکر کنید که این تغییر دیدگاه ممکن است نامربوط باشد، اما به ما اعتماد کنید: به آن زمان بدهید و خواهید دید که چقدر مهم است.
و به یاد داشته باشید که این در واقع همه چیز مربوط به مردم است و نه قیمت.