روانشناسی
انسان‌ها نباید ناخدای کشتیِ سیاست‌های پولی باشند
3 دقیقه زمان مطالعه

سلام به همراهان عزیز مجموعۀ برنامه‌ریزی مالی و آکادمی G2O

هنوز هم مهم‌ترین داستانِ بازار مالی، محاسبۀ دقیق و درست نرخ تورم است. محاسبۀ دقیق این نرخ، مبنایی است برای ارزیابی این موضوع ‌که آیا تورم در آینده ادامه خواهد یافت یا خیر. متاسفانه کسی نمی‌داند نرخ واقعی تورم در حال حاضر چه مقدار است.

شاخص قیمت مصرف‌کننده (CPI) در ماه ژوئن سال جاری 4/5 درصد و تورم هسته (Core inflation) نیز 5/4 درصد بود. اما رئیس بانک مرکزی جروم پاول (Jerome Powell) اذعان داشت که این اعداد رسمی به احتمال زیاد کمتر از «تورم واقعی» هستند. همان‌طور که قبلاً به تفصیل دربارۀ این موضوع صحبت کرده‌ایم وقتی مبنای تصمیم‌گیری شما داده‌های نادرست باشد اتخاذ تصمیم درست تقریباً غیرممکن است.

بیایید بپذیریم که اعداد رسمی کمتر از میزان حقیقی هستند اما باید این را هم بپذیریم که هیچ‌کس عدد واقعی را نمی‌داند. تنها می‌دانیم چیزی است بیش از مقداری که اعلام شده است. این موضوع شرایط عجیبی را رقم می‌زند زیرا باید از خودم بپرسیم آیا رهبران کنونی اقتصاد هیچ کنترلی بر تورم، قیمت‌ها، اشتغال، یا سایر تاثیرات سیاست‌های پولی دارند؟

پاول روز گذشته اذعان داشت که مقامات از نرخ بالا و پایدار تورم شوکه شده‌اند. او این‌طور گفت:

«با ادامۀ بازگشایی بازارها، مشکلاتی نظیرِ مشکلات استخدام و سایر مشکلات ممکن است سرعت تعدیل ذخایر و تدارکات را محدود کند و احتمال بالاتربودن و پایدارتر بودن تورم را بالا ببرد…به نظر می‌رسد شاخص‌های پیش‌بینیِ تورم بلندمدت کاملاٌ با تورم هدف 2 درصدی ما در درازمدت هماهنگ است. اگر نشانه‌هایی ببینیم مبنی بر این که مسیر تورم یا احتمال تورم بلند مدت‌تر به‌طور قابل‌ملاحظه‌ای بالاتر از هدفی است که ما در نظر داریم، آمادگی لازم جهت تغییر موضع سیاست را خواهیم داشت.»

مشکل این بیانیه این است- هر تصمیمی مبنی بر تنظیم موضع سیاست‌های فدرال رزرو، بانک مرکزی را ملزم می‌کند که مسئولیت تاثیر تصمیمات خود را به عهده بگیرد. در مقاله‌ای که اخیراً وال‌استریت‌ژورنال منتشر کرد، هیئت تحریریه این مجله معتقد بودند که فدرال رزرو عادت کرده هیچ‌وقت مسئولیت اقدامات خود را نپذیرد. آنها می‌گویند:

«یکی از ویژگی‌های فدرال رزرو جدید این است که هرگز مسئولیت مشکلات مالی و اقتصادی را به عهده نمی‌گیرد. وحشت سراسری مالی در سال 2008 تقصیر بانکدارها بود. رونق بسیار کند و بی‌سابقۀ پس از سال 2009 تقصیر سیاست مالی بود. و حالا افزایش تورم به‌دلایلی است که از کنترل آنها خارج است. اگر فدرال رزرو تحت ریاست پاول حتی مسئولیت قیمت‌ها، که از رسالت‌های اصلی فدرال رزرو است، به عهده نمی‌گیرد شاید وقت آن رسیده که رئیسی بیاید که مسئولیت‌پذیر است.»

با ارزیابی هیئت تحریریه مبنی بر عدم مسولیت‌پذیری از جانب فدرال رزو موافقم اما معتقدم ایدۀ تعویض رئیس بانک مرکزی هم راه‌حل بلندمدتی نیست. هدف این «راه‌حل» تنها سپر بلا کردن جروم پاول برای مشکلات اخیر ما است. آن قدرها هم آسان نیست.

ریاست فدرال هر کسی باشد در موقعیت و جایگاه بسیار سختی قرار خواهد داشت. اقتصاد ما بر پایۀ دروغ و تظاهر ساخته شده و هر کس نقش ریاست فدرال رزرو را بر عهده بگیرد مجبور است این روند را ادامه دهد. اقتصاد کشور به بسته‌های محرک پولی وابسته شده است. به محض آن که سعی کنیم نرخ سود بانکی رابه‌طور قابل ملاحظه‌ای افزایش دهیم یا تاثیر سیاست تسهیل کمی (Quantitative easing) را تغییر داده و معکوس کنیم، قدم در راه مجموعه‌ای از اصلاحات بازار خواهیم گذاشت. این اصلاحات اهرم‌زدایی یا کاهش لوریج (deleverage) عمده‌ای در سیستم ایجاد می‌کند که برای بسیاری از فعالان بازار فاجعه‌بار خواهد بود.

با مشاهدۀ اولین نشانه‌های مشکل، هر رئیس بانک مرکزی مجبور خواهد شد سیاست پولی را در پاسخ دستکاری کند. از سیاستمداران نیز خواسته می‌شود به‌منظور حمایت از این تصمیم از ابزارهای سیاست مالی استفاده کنند. به همین دلیل است که در درازمدت شاهد کاهش ارزش پول و افزایش قیمت‌ها خواهیم بود. بازار همه را مجبور می‌کند تا در این کار شریک شوند که یعنی هیچ‌کس مسئول شرایط نخواهد بود و بابت مشکلات سرزنش نخواهد شد.

در عوض راه‌حل، اتخاذ یک سیاست پولی است که به هیچ انسانی برای تصمیم‌گیری نیاز ندارد. یک سیاست پولی کاملا شفاف و برنامه‎ ریزی شده که مزیت قابل‌ملاحظه‌ای برای بازار به همراه دارد. همه افراد فعال در بازار، فارغ از شرایط بازار می‌توانند شرایط سیستم را کنترل کنند و  بر قطعیت بالای تصمیمات آتی که می‌توانند از پیش تعیین شوند تکیه کنند. این نوع سیاست پولی ما را از سیاست واکنشی دور کرده و سیستم ثابت و تغییرناپذیری را ایجاد می‌کند.

بر کسی پوشیده نیست که بیت‌کوین دارای چنین سیاست پولی است اما اکثر افراد هنوز درگیر بی‌اعتنایی سابق خود به بیت‌کوین هستند. آنها زمانی برای شناخت و تحلیل مزایای این سیاست پولی برنامه‌ریزی‌شده و شفاف نمی‌گذارند. دو معیار مهم یک بانک مرکزی موثر، استقلال و پیش‌بینی‌پذیری/اعتماد است. بیت‌کوین هر دو معیار را دارد. قابلیت تمرکززدایی از ارز، بیت‌کوین را به مستقل‌ترین بانک مرکزی بدل کرده و سیاست پولی برنامه‌ریزی‌شده آن را قابل اعتمادترین/پیش‌بینی‌پذیرترین بانک می‌کند.

مدتی طول خواهد کشید تا مردم اهمیت و قابلیت این ایده را درک کنند اما من عمیقاً معتقدم در نهایت به همه ثابت می‌شود که بیت‌کوین برترین ساختار پولی است. شاید هم اشتباه کنم اما مایلم بیشتر سرمایه‌ام را روی این موضوع شرط ببندم که اشتباه نمی‌کنم. بازار مشخص می‌کند چه کسی درست می‌گوید و چه کسی غلط.

کریپتوها را دریابید در قیمت مناسب . تا مطلبی دیگر از سلسله مقالات تخصصی آکادمی تحلیل و ترید G2O خدانگهدار.

مطلب پیشین
تغییر در احساسات بر پایه بنیادهای بازار
مطلب بعدی
چرا انسان‌ها نباید در سمت‌های مهمی مثل مدیریت بانک‌مرکزی قرار گیرند؟