بسیاری از معاملهگران بازار سهام از گذشته به دنبال یافتن راهی برای پیشبینی روند بازار بودهاند. نمودارهای قیمت سهام در واقع چیزی جز به نمایش گذاشتن رفتار معاملهگران به صورت یک شکل نیست، بنابراین تحلیلگران به فکر افتادند که نسبتهایی معنی دار و قابل پیشبینی برای این رفتار بیابند. در همین راستا برخی افراد متوجه شدند که میتوانند تغییر روند بازار را با نظریه اعداد فیبوناچی به صورت تقریبی پیشبینی کنند.
در واقع وقتی بازار از یک سری الگوها پیروی میکرد، تحلیلگران با استفاده از فیبوناچی ادامهی مسیر آن را حدس میزدند. این الگوهای مشخص که مبتنی بر اعداد فیبوناتچی هستند را الگوهای هارمونیک میگویند. در ادامه قصد داریم به بررسی این الگوها و انواع آنها بپردازیم.
فهرست عناوین مقاله :
معرفی کامل انواع نمودار های تحلیل تکنیکال را از دست ندهید.
الگوهای هارمونیک چیست؟
همانطور که اطلاع دارید، دنباله اعداد فیبوناچی در ذات خود یک نظم طبیعی دارد. این نظم بر اکثر جنبههای طبیعت منطبق بوده و حتی در علومی مانند روانشناسی هم کاربرد دارد. الگوهای هارمونیک نیز از همین رویه پیروی میکنند، بنابراین این الگوها در واقع یک طرح از رفتار طبیعی بازار را ترسیم میکنند و به همین علت نیز در میان معاملهگران محبوبیت بسیاری دارند.
الگوهای هارمونیک ساختارهای قیمتی مشخص هستند که با محاسبات فیبوناچی شکل میگیرند. این الگوها انواع متفاوتی دارند که با سطوح مختلف فیبوناچی از هم تفکیک میشوند.
تشخیص الگوهای هارمونیک
اولین گام در استفاده از الگوهای هارمونیک توانایی تشخیص آنها است. طبیعتا تشخیص این الگوها در ابتدا کار دشواری بوده اما پس از مدتی با استفاده از ابزار فیبوناچی به راحتی خواهید توانست الگوها را شناسایی کرده و از آنها بهره ببرید. در این قسمت ضمن معرفی انواع الگوهای هارمونیک به روشهای تشخیص آنها هم اشاره خواهیم کرد.
مطالعه مقاله فیبوناچی اکستنشن چیست؟ و چگونه در معاملات از آن استفاده کرد؟ از دست ندهید.
الگو AB=CD
از پرکاربردترین الگوهای هارمونیک بوده که از سه موج تشکیل شده است. این سه موج در واقع سه خط روند فرضی هستند که در تحلیل تکنیکال بر روی نمودار رسم میکنیم. این سه موج با نامهای AB,BC,CD نامگذاری میشوند. در واقع موج از نقطه A آغاز شده و پس از دو شکست در نقاط B و C به نقطه D خواهد رسید. در صورتی که یک الگو شروط زیر را دارا بود، میتوانیم آن را AB=CD در نظر بگیریم، این شروط عبارتند از:
- موج BC از موج AB فراتر نباشد. در واقع در الگوی نزولی باید همواره نقطه A بالاتر یا همسطح نقطه C باشد (الگوی کلاسیک سقف دوقلو) و در الگوی صعودی نیز باید نقطه A همواره پایینتر یا همسطح نقطه C باشد (الگوی کلاسیک کف دوقلو).
- نقطه D باید همواره از نقطه B فراتر برود؛ یعنی در الگوی نزولی در پایینتر از نقطه B تشکیل شود و در الگوی صعودی در بالاتر از آن به وجود آید.
این الگو در تمام بازارهای مالی و تایم فریمها به وفور مشاهده شده و پایه و اساس بسیاری از الگوهای قیمتی کلاسیک و هارمونیک دیگر میباشد. برای مثال در الگوهای کلاسیک کف و سقف دوقلو میتوانیم الگوی ABCD را مشاهده کنیم. در همهی الگوهای هارمونیک دیگر که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت نیز الگوی ABCD مشهود خواهد بود. در واقع شما با آموختن این الگو خواهید توانست سایر الگوهای هارمونیک را نیز به راحتی فراگرفته و از آنها استفاده کنید.
در حالت ایده آل باید پاره خط AB با پاره خط CD برابر باشد. به همین جهت است که این الگو به AB=CD شهرت دارد. همچنین دو حالت صعودی (Bullish) و نزولی (Bearish) برای این الگو وجود دارد. در هرکدام از این الگوها، نمودار با رسیدن به نقطه D دچار برگشت (Reverse) خواهد شد، به همین دلیل اغلب تحلیلگران ورود یا خروج از بازار را پیش از تکمیل الگو و رسیدن آن به نقطه D پیشنهاد میکنند.
از ابزار فیبوناچی برای تشخیص محدوده نقاط استفاده میکنیم. در الگوی AB=CD یافتن محدوده دو نقطه C و D اهمیت بسیاری دارد. پاره خط BC در واقع یک برگشت (Retracement) از پاره خط AB است، یعنی این پاره خط در جهتی مخالف AB رشد کرده و بخشی از محدوده آن را پوشش میدهد. آن چه برای ما حائز اهمیت است، میزان این همپوشانی بین امواج است، در واقع پاره خط BC بر اساس محاسبات فیبوناچی 0.382 الی 0.886 از پاره خط AB را میپوشاند. یا به بیان سادهتر BC 38 الی 88 درصد از AB را پوشش میدهد.
این اعداد در واقع سطوح فیبوناچی هستند که تحلیلگران از آن برای پیشبینی بازار بر اساس الگوهای هارمونیک استفاده میکنند. نقطه مهم دیگر، نقطهی تکمیل الگوی AB=CD یا همان نقطه D است. در واقع با رسیدن نمودار به این نقطه، پاره خط CD با پاره خط AB هماندازه میشود. توجه داشته باشید که هماندازه شدن طول دو موج با همپوشانی امواج تفاوت دارد. در واقع در همپوشانی زاویهی تشکیل امواج نیز برای ما حائز اهمیت است.
نقطه آخر که برای تحلیل گران اهمیت دارد، به نقطه پیشروی BC (BC Projection) شهرت دارد. در واقع این نقطه میزان همپوشانی موج CD نسبت به موج BC را نشان میدهد. سطوح فیبوناچی برای این نسبت برابر با 1.13 تا 3.14 است؛ به بیان سادهتر یعنی پارهخط CD ، 113 الی 314 درصد BC ، همپوشانی میدهد.
الگو گارتلی
از شناختهشدهترین انواع الگویهای هارمونیک است که در سال 1935 توسط گارتلی معرفی شد و بعدها محاسبات فیبوناچی به آن اضافه شد. گارتلی یک الگوی پنج نقطهای است و به صورت XABCD نمایش داده میشود که در واقع نقطه X در اینجا نقطه آغاز نمودار است. الگوی گارتلی از چهار موج تشکیل میشود، موج XA در ابتدا تشکیل شده و سپس قیمت آن توسط سه موج AB, BC و CD اصلاح میشود.
همانطور که گفتیم برای محاسبه همپوشانی فواصل در الگوهای هارمونیک نقاط را به صورت عمودی از هم محاسبه میکنیم و اندازه پارهخط آنها اهمیتی ندارد. الگوی گارتلی به دو صورت نزولی (Bearish) و صعودی (Bullish) وجود دارد و نسبتهای فیبوناچی آن به شرح زیر هستند:
- نقطهی B دقیقا باید در سطح 0.618 یا 61.8 درصد موج XA ایجاد شود، در غیر این صورت الگوی گارتلی شکل نخواهد گرفت.
- موج BC بایستی 0.382 الی 0.886 از فاصله سطح AB را پوشش دهد.
- همپوشانی موج CD13 الی 1.618 برابر فاصله سطح نقاط B و C باشد.
- در نقطه D اصلاح 78.6 درصدی موج XA رخ دهد.
همانطور که میبینید الگوهای هارمونیک مانند الگوی هارمونیک گارتلی از اساس الگوی AB=CD استفاده میکنند و در یک الگوی گارتلی ایدهآل باید طول موج AB با CD برابر باشد.
الگوی خفاش (Bat)
ساختار این الگو شباهت زیادی با الگوی هارمونیک گارتلی و الگوهای کلاسیک کف و سقف دوقلو دارد اما دارای نسبتهای فیبوناچی متفاوتی است. الگوی خفاش نیز یک الگوی 5 نقطهای و چهارموجی بوده که ابتدا موج XA تفاوت قیمت اولیه را به وجود میآورد و سپس سه موج بعدی آن را اصلاح میکنند. الگوی خفاش نسبت به الگوی گارتلی اصلاحهای شدیدتری ایجاد میکند و مانند سایر الگوها دو نوع صعودی و نزولی دارد. سطوح فیبوناچی استاندارد برای الگوی خفاش عبارتند از:
- موج AB در الگوی خفاش 0.382 الی 0.5 برابر فاصله عمودی نقاط X و A را پوشش میدهد. (نسبت به گارتلی پوشش کمتری دارد و بال خفاش عرض کمتری دارد)
- موج BC ، 0.382 الی 0.886 از فاصله سطح AB را پوشش دهد. ( کاملا مشابه الگوی گارتلی)
- پارهخط CD نسبتی به اندازه 1.618 الی 2.618 برابر فاصله نقطه C از B دارد.
- پاره خط CD دقیقا 88.6 درصد از فاصله A تا X را پوشش میدهد.
مقاله اصول و ترفندهایی از فیبوناچی پروجکشن که نمیدانید را از دست ندهید.
الگوی پروانه (Butterfly)
این الگو نیز یکی از الگوهای هارمونیک 5 نقطهاست که شباهت زیادی با الگوی خفاش دارد اما نسبت به آن بالها از عرض بیشتری برخوردارند. الگوی پروانه نیز دارای دو شکل صعودی و نزولی است و سطوح فیبوناچی مخصوص به خود را دارد. این سطوح عباتند از:
- نقطهی B دقیقا باید در سطح 0.786 یا 78.6 درصد موج XA ایجاد شود، در غیر این صورت الگوی پروانه شکل نخواهد گرفت.
- موج BC ، 0.382 الی 0.886 از فاصله سطح AB را پوشش دهد. ( مشابه الگوهای خفاش و گارتلی)
- ضلع CD به نسبت 1.618 الی 2.24 از فاصلهی میان B و C قایل رسم است.
- پاره خط CD دقیقا 1.27 درصد از فاصله A تا X را پوشش میدهد.
الگوی خرچنگ (Crab)
از دقیقترین الگوهای هارمونیک است که میتواند در بیش از 70 درصد موارد، روند بازار را به درستی پیشبینی کند. علت این دقت پیشبینی، نزدیک بودن نسبتهای الگو به سطوح فیبوناچی است. الگوی خرچنگ نیز از لحاظ ساختار به الگوی پروانه شباهت دارد اگرچه نقطهی D آن در فاصله دورتری تشکیل میشود. نسبتهای این الگوی پرطرفدار به شرح زیر هستند.
- نسبت رسم خط AB از XA از 0.382 تا 0.618 است.
- نقطهی C مشابه الگوهای قبلی رسم میشود یعنی موج BC ، 0.382 الی 0.886 از فاصله سطح AB را پوشش میدهد.
- نقطهی D دورتر رفته و نسبت CD به BC در محدوده 2.618 الی 3.618 قرار میگیرد.
- پاره خط CD دقیقا 161.8 درصد از فاصله A تا X را پوشش میدهد.
الگوی کوسه (Shark)
الگوی کوسه در سال 2011 به جمع الگوهای هارمونیک پیوست. از این الگو دقیقترین پیشبینیهای بازار سرمایه انجام میگیرد. با استفاده از این الگو در واقع شما به جای صید ماهیهای کوچک، از بازار سهام کوسه شکار میکنید. این الگو را گاهی به صورت 0XABC نیز نامگذاری میکنند که هیچ تفاوتی با XABCD ندارد.
اگر دقت کرده باشید در همهی الگوهای قبلی نقطهی C هرگز از نقطه A فراتر نمیرفت، اما در الگوی کوسه این اتفاق میافتد. یکی دیگر از تفاوتهای الگوی کوسه با الگوهای هارمونیک قدیمیتر داشتن دو تارگت معاملاتی است. این دو تارگت به شکلی متقارن حول نقطه X قرار گرفتهاند. همین مورد باعث شده است که تریدرها بتوانند به راحتی و به صورت پلکانی به بازار وارد شده و یا از آن خارج شوند.
سطوح فیبوناچی دقیقی نیز در این الگو رعایت میشوند. این سطوح عبارتند از:
- محل قرارگیری نقطه B برخلاف الگوهای قبلی اهمیت چندانی ندارد اما بهتر است که ضلع AB 30 الی 90 درصد فاصله XA را دربربگیرد.
- مهمترین بخش محاسبات الگوی کوسه صعودی میزان ریتریس ضلع BC است. همانطور که گفته شد ریتریس در واقع به معنی تجدید قوا بوده و هنگامی که یک موج صعودی، موج نزولی قبل از خود را پوشش دهد از این اصطلاح استفاده میشود. میزان ریتریس ضلع BC نسبت به موج AB باید حدود 1.13 الی 1.61 باشد.
- نسبت ضلع CD به موج BC نیز باید در محدوده 1.618 تا 2.24 باشد. در صورتی که الگوی کوسه صعودی را بررسی کنیم این اتفاق را تحت عنوان CD projection نامگذاری میکنیم.
- الگوی کوسه دو تارگت دارد که به صورت D1 و D2 نشان داده میشود. محل قرارگیری تارگت اول نسبت به ضلع XA، 0.886 است و تارگت دوم نیز با نسبت 1.13 به صورت قرینه حول نقطه X قرار میگیرد.
الگوی سایفر (Cypher)
یکی از جدیدترین الگوهای هارمونیک است اما نسبت به الگوی کوسه بسیار کمتر مورد استفاده قرار میگیرد؛ چراکه یافتن این الگو در چارت معاملات بازار اندکی دشوار است. در این الگو نیز نقطه C فراتر از نقطه A قرار دارد و تحلیلگران بیشتر به فاصله عمودی نقطه C تا X توجه دارند. نسبتهای فیبوناچی الگوی سایفر به صورت زیر هستند:
- ضلع AB به نسبت 0.382 الی 0.618 از فاصله عمودی XA را پوشش میدهد.
- در الگوی سایفر صعودی موج BC به اندازهی 1.272 الی 1.414 موج AB را ریتریس میکند. در الگوهای نزولی هم به همین میزان است اما دیگر از اصطلاح ریتریس برای توصیف آن استفاده نمیشود. (از اصطلاح Projection استفاده میشود.)
- پارهخط CD نیز به نسبت 1.272 تا 2 ، ضلع BC را پوشش میدهد. (CD Projection)
- نقطهی D باید دقیقا به نسبت 0.786 از فاصله بین نقطه X تا A را قرار گیرد. (از این نظر به الگوی گارتلی شباهت دارد.)
الگوی Nen-Star
این الگو یکی از الگوهای هارمونیک در بازار ارزهای دیجیتال است که بهترین ابزار برای تحلیل تکنیکال است. از این الگو برای بررسی نقاط اصلاحی روی نمودار استفاده میشود. زیرا الگوی Nen-Star دارای انواع اصلاحی بلند است. این الگو به دو شکل صعودی یا نزولی دیده میشود. روی الگوی Nen-Star نقطهای به نام نقطه D وجود دارد که به معامله گر نشان میدهد قیمت در ادامه چه تغییری خواهد داشت.
به عنوان مثال از این نقطه برای بررسی شروع افزایش و کاهش قیمت استفاده میشود. زمانی که الگوی شمعی بازگشتی را مشاهده کردید، برای ورود به معامله اقدام کنید و حد ضرر خود را پایینتر از الگوی شمعی بازگشتی قرار دهید. این الگو یک الگوی فرعی است. بنابراین میتواند به عنوان یک الگوی استاندارد برای ورود به معامله و خروج از سهام مورد استفاده قرار بگیرد.
در صورتی که این الگو را روی نمودار مشاهده کردید، نتایج حاصل از اندیکاتورها را نیز بررسی کنید تا پیش بینی شما غلط نباشد. برای تایید الگو به آخرین کندل نگاه کنید. در صورتی که آخرین کندل روند بازگشتی داشت، به احتمال زیاد الگوی شما Nen-Star است.
الگوی 3 درایو
الگوی تری درایو، بهترین الگو برای انجام معاملات روزانه و هدفگذاریهای کوتاه مدت است. این الگو ممکن است در سقف قیمتی یا کف قیمتی ایجاد شود. زمانی که این الگو در کف قیمتی شکل بگیرد، روند نزولی بازار ادامه دار خواهد بود. یعنی کندل بعدی پایینتر از این الگو شکل میگیرد. به زبان سادهتر، در این الگو سقف جدید بالاتر از سقف قبلی و کف جدید بالاتر از کف قبلی شکل میگیرد.
از این الگو برای بررسی نقاط اشباع خرید و فروش و تعیین قدرت فروشندگان و خریداران استفاده میشود. بهترین نقطه برای ورود به معامله و خرید سهام بعد از نفوذ کف سوم به کف دوم است. با توجه به اینکه در الگوی تری درایو تغییر روند مشاهده میشود، بنابراین میتوان از آن برای دریافت نقاط بازگشتی استفاده کرد. این الگو از پنج موج حرکتی ساخته شده است.
برای مطالعه بیشتر مقاله بررسی جامع الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال را ازدست ندهید.
نحوه ترسیم
اگرچه ترسیم الگوهای هارمونیک بسیار ساده است، ولی بدون استفاده از ابزارهای استاندارد انجام نمیشود. بنابراین برای مشخص کردن الگوهای هارمونیک و ترسیم روی نمودار باید حتما از ابزارهای استاندارد استفاده کنید. الگوی هارمونیک باید با پلتفرم معاملاتی شما سازگاری داشته باشند. سعی کنید ابتدا برای ترسیم الگو عجله نکنید. ابتدا نمودار قیمت را بررسی کنید و الگو را به صورت چشمی پیدا کنید.
معمولاً الگوهای هارمونیک دارای ۵ نقطه است و میتوان چهار لگ را در آنها شناسایی کرد. در مرحله بعد باید سطوح فیبوناچی را مشخص کنید. سپس از یک اندیکاتور کمک بگیرید تا خطوط الگو به صورت کاملا دقیق روی نمودار رسم شود.
معامله بر اساس الگوهای هارمونیک
انجام معامله براساس این الگوها سه مرحله کلی دارد که عبارتند از:
- تشخیص معامله: در این مرحله لازم است که بتوانید نوع الگو و هارمونیک بودن آن را تشخیص دهید.
- انجام معامله: پس از تشخیص الگو لازم است که یک استراتژی کوتاه یا بلند مدت برای خود تعیین کرده و بر اساس آن معامله کنید.
- مدیریت معامله: پس از ثبت سفارش و ورود به معامله، لازم است که با رصد بازار، حد سود و حد ضرر خود را تعیین کرده و بر اساس آن در زمان معین وارد موقعیت فروش شوید. معمولا بهترین نقطه برای خروج از بازار یا ورود به آن، بر اساس الگوهای هارمونیک پنج نقطهای، در نزدیکی نقطه D قرار دارد.
جمع بندی
در این مقاله به طور کامل در رابطه با الگوهای هارمونیک صحبت شد. این الگوها متناسب با اعداد فیبوناچی روی نمودار بازار مالی تشکیل میشوند. همانطور که از نام این الگوها مشخص است، ساختار هندسی دارند. در واقع ترکیب شدن سطوح فیبوناچی با اعداد و ارقام مربوط به قیمت روی نمودار بازار مالی، این الگوهای هارمونیک را ایجاد میکند.
در ادامه اطلاعاتی در رابطه با شناسایی الگوهای هارمونیک بیان شد. الگوهای هارمونیک بسیار متنوع هستند و برای شناسایی آنها باید فقط از تمرین و تکرار کمک بگیرید. تسلط کامل به سطوح فیبوناچی به شما کمک میکند که راحتتر الگوهای هارمونیک را تشخیص دهید. همچنین نحوه معامله با الگوهای هارمونیک نیز بیان شد. برای تایید تشکیل الگوهای هارمونیک روی نمودار، حتماً از اندیکاتورها کمک بگیرید.
این الگوها در اثر ترکیب اعداد فیبوناچی و خطوط هندسی شکل میگیرند. بنابراین اعداد فیبوناچی در ترسیم این الگوها نقش مهمی دارند.
زمانی که بطور کامل الگو را روی نمودار رسم کردید، باید از سطوح فیبوناچی برای بررسی و تحلیل قیمتی استفاده کنید. به این ترتیب نقاط رشد و افت قیمتی کاملا مشخص خواهد شد.
الگوی خفاش که به دو شکل صعودی و نزولی روی نمودار بازار مالی دیده میشود، دقیقترین الگوی هارمونیک است. این الگو به الگوهای گارتلی و پروانه شبیه است. روند صعودی و نزولی در این الگو کاملا مشابه یکدیگر است. با این تفاوت که نسبت به هم وارونه هستند.
این الگوها از نظر ظاهری با یکدیگر متفاوت هستند و ترازهای فیبوناچی نیز در هر الگو با دیگری متفاوت است.